a

Facebook

Twitter

کپی رایت 2018 تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت.
نزد فصلنامه مکتب گفتگو محفوظ است.

021-88200417

تماس با ما

اینستاگرام

تلگرام

جستجو
فهرست
 

گفتگوي اختصاصي آقاي اکبر عباسي(مديرمسئول انتشارات پيک مشاور و مربي توسعه فردي)

فصلنامه مکتب گفتگو > شماره پنج  > گفتگوي اختصاصي آقاي اکبر عباسي(مديرمسئول انتشارات پيک مشاور و مربي توسعه فردي)

گفتگوي اختصاصي آقاي اکبر عباسي(مديرمسئول انتشارات پيک مشاور و مربي توسعه فردي)

 

 گفتگوي اختصاصي فصلنامه مکتب گفتگو با جناب آقاي اکبر عباسي، مديرمسئول انتشارات پيک مشاور و مربي توسعه فردي

 

    مختصري از خودتان و سوابقتان را بفرماييد و اينکه چگونه شد که يک امير عالي‌رتبه ارتش سر از حوزه نشر درمي‌آورد؟

در سال ۱۳۴۳ در شهر تهران و در يک خانواده کارگري چشم به جهان گشودم. از همان دوران کودکي باور داشتم که بخش زيادي از زندگي ما توسط خودمان ساخته مي‌شود و به همين دليل همواره سعي در يادگرفتن داشتم، ياد گرفتني که در زندگي کاربرد داشته باشد و بتوان با تکيه به آن اقدامات مؤثر و ماندگاري را انجام داد. از هفت‌سالگي با کار و بازار کار آشنا شدم (البته در آن روزگار بچه‌ها از سنين پايين با کار و بازار کار آشنا مي‌شدند) و کلاس چهارم دبستان که بودم براي اولين بار با فضاي کتابخانه در کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان آشنا شدم. احساس آرامشي که در اين فضا تجربه کردم هيچ‌گاه تا آن زمان تجربه نکرده بودم و اين رويداد در زندگي من موجب دل‌بستگي فراوانم به کتاب و فضاي کتابخانه‌اي گرديد؛ حسي که بعدازآن سال‌هاي سال با آن زندگي کردم. از اين زمان بود که کتاب يکي از ملزوماتي بود که همواره به همراه داشتم و اگر زماني به هر دليلي کتاب همراهم نبود، چنين به نظر مي‌آمد که چيزي گم کرده باشم. در طول زندگي، کتاب براي من يک همراه آرامش‌دهنده بوده است.

 

در سال ۱۳۶۲ پس از دريافت مدرک تحصيلي ديپلم در رشته تجربي، وارد دانشگاه افسري امام علي (ع) شدم و نتيجه اين انتخاب، ۳۳ سال تحصيل، کسب تجربه و کار در سخت‌ترين شرايط يعني شرايط نظامي بود. تخصص من در دوران خدمت نظامي مخابرات و بعدها که مبحث فناوري اطلاعات توسعه يافت، فاوا (فناوري اطلاعات و ارتباطات) بود و به دليل فني بودن اين حوزه بازهم مطالعه، پژوهش و کتاب‌خواني خميرمايه اصلي کار بود.

 

در سال ۱۳۹۵ دوران جديدي در زندگي من شروع شد؛ دوران پساخدمت. دوران بازنشستگي در زندگي يک کارمند نقطه عطفي است و به نظر من لازم است دگرگوني‌هايي که در اين نقطه عطف اتفاق مي‌افتد موردبررسي قرار گيرد و در اينجا پيشنهاد مي‌کنم سازمان‌هاي دولتي و خصوصي درصورتي‌که براي رهايي از خدمت کارکنان خود برنامه‌اي دارند، از دو سال قبل از رهايي از خدمت کارکنان نسبت به آماده‌سازي کارکنان خود برنامه‌هاي آموزشي داشته باشند.

به‌هرحال در سال ۱۳۹۵ از خدمت رها شده و دوران جديد زندگي خود را آغاز کردم. راه‌هاي مختلفي براي ادامه زندگي داشتم ليکن با توجه به علاقه بسيار زيادي که از کودکي به کتاب داشتم و همراهي با اين موجود نازنين احساس آرامشي وصف‌ناپذير را به من هديه مي‌داد، تصميم گرفتم تا به کار تخصصي در حوزه نشر کتاب بپردازم.

 البته در اين مسير با چالش‌هاي فراواني رودررو بودم که پرداختن به آن در اين مقال نمي‌گنجد.

     شما کتب بسياري از مطرح‌ترين نويسندگان دنيا ترجمه کرده‌ايد. به کدام‌يک از اين کتاب‌ها بيشتر علاقه‌مند هستيد؟ چرا؟ ممکن است مختصري درباره آن توضيح دهيد.

بدون هيچ تأملي عرض مي‌کنم که کتاب «اثر مرکب» نوشته دارن هاردي که با همکاري دوست عزيزم آقاي شاهين بيات ترجمه شده يکي از بهترين کتاب‌هاي حوزه موفقيت در سال‌هاي اخير است.

اين کتاب با معرفي سيستم‌عامل موفقيت و چرخه زندگي، درواقع تأکيد دارد که براي رسيدن به يک هدف بزرگ لازم است تا آن را به اجزاء کوچکي که به‌صورت روزانه قابل انجام است تبديل و فعاليت‌هاي روزانه را تا رسيدن به هدف، مداوم و پيوسته انجام داد.

در مسير رسيدن به اهداف، ابتدا لازم است بپذيريم هر فرد خودش انتخاب مي‌کند که چه آينده‌اي داشته باشد. وضعيت امروز ما نتيجه انتخاب‌هايي است که در گذشته داشته‌ايم و در اغلب موارد اثر انتخاب‌هاي ما در درازمدت خود را نشان مي‌دهد؛ وقتي که شايد ديگر شده باشد.

 

يکي از ابزارهاي لازم براي رسيدن به دستاوردهاي بزرگ ايجاد عادت‌هايي است که در راستاي هدف ضرورت دارد به آن‌ها مجهز شويم. عادت‌ها به ما کمک مي‌کنند تا با سرعت بيشتري به‌سوي هدف حرکت و به آن دست‌يابيم. مهم‌ترين ويژگي اين کتاب مطابق است با ضرب‌المثلي که کوهنوردان در هنگام کوه‌پيمايي به آن باور داشته و عمل مي‌کنند «آهسته رو پيوسته رو». اين کتاب تلاش مي‌کند تا به خواننده بياموزد براي دستيابي به اهداف بزرگ، نبايست عجله داشت. ايستادگي و پايداري در مسير پرپيچ‌وخم حرکت به‌سوي هدف، با گام‌هايي کوچک، درنهايت ما را به هر آنچه مي‌خواهيم مي‌رساند و آنان که در اين مسير مي‌مانند از لذت دستيابي به بهره‌مند‌ مي‌گردند.اثر مرکب بر خاصيت جمع شوندگي فعاليت‌هاي ما در طول زمان تأکيد دارد و به خواننده خود مي‌آموزد که «کار نيکو کردن از پر کردن است».

    کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردي را که شما ترجمه کرده‌ايد با استقبال گسترده‌اي مواجه شده است. علت استقبال از نظر شما چيست؟ به نظر شما کدام‌يک از موارد اين کتاب از همه مهم‌تر است؟

چند روز قبل براي خريد کتاب به خيابان انقلاب رفته بودم که با نکته جالبي مواجه شدم. موضوع اين بود که تقريباً در ويترين هيچ‌يک از کتاب‌فروشي‌ها، کتاب اثر مرکب چاپ انتشارات نسل نوانديش را نديدم و وقتي مشاهدات قبلي خود را مرور مي‌کنم مي‌بينم اين کتاب را کمتر در ويترين کتاب‌فروشي‌ها ديده‌ام پس چرا اين کتاب که حتي کمتر در ويترين به نمايش درآمده است اين‌گونه با استقبال مواجه شده است؟ واقعيت اين است که استقبال مردم از يک کتاب تابع فرمول خاصي نيست ولي کتاب‌هايي که کاربردي بوده و با قواعد فکري ما ارتباط نزديکي دارند راه خود را به دستان مهربان مردم باز مي‌کنند.

در خصوص کتاب اثر مرکب قرابت آموزه‌هاي آن با باورهاي ما در خصوص موفقيت را مي‌توان از دلايل استقبال مردم دانست. همان‌گونه که مي‌دانيد تاکنون ۲۶ ناشر به چاپ و عرضه اين کتاب پرداخته‌اند. با آشنايي بيشتر مردم با اين کتاب و نتايجي که خوانندگان کتاب تجربه کرده‌اند، کماکان درخواست‌هاي زيادي براي اين کتاب پيش‌بيني مي‌شود؛ چرا؟

همان‌طور که عرض کردم، به نظر من يکي از علل مهم استقبال از کتاب اثر مرکب، قرابت آموزه‌هاي آن با باورهاي ماست، ما باور داريم راه رسيدن به موفقيت سخت است و براي رسيدن به موفقيت بايست راهي ناهموار و طولاني را طي کرد. ما باور داريم که براي دستيابي به موفقيت بايست استوار و ثابت‌قدم بود. ما باور داريم براي رسيدن به موفقيت لازم است لازم است شب و روزمان را با هدف‌هايمان زندگي کنيم. باور داريم که شروع کردن سخت و ادامه دادن تا رسيدن بسيار سخت‌تر است.

 

باورهاي ما اساسي‌ترين ابزار براي دستيابي به اهداف ما هستند و اثر مرکب با باورهاي ما هم‌راستاست و به نظرم اين مهم‌ترين دليلي است که مردم ما را به سمت ايده اثر مرکب جذب مي‌کند.

  چالش‌هاي منابع انساني و نيروي کار در کشور را در چه مي‌بينيد و با توجه به تجربيات خود چه راه‌کارهايي را پيشنهاد مي‌کنيد؟

جامعه امروز به‌شدت و سرعت رشد فنّاوري و حتي بعضي مواقع سريع‌تر از آن در حال تغيير است و انسان امروز جامعه ما به‌عنوان سرمايه انساني تغييرات زيادي را تجربه مي‌کند. چالش امروز نيروي کار تغييرات سريع در همه ابعاد زندگي است و عکس‌العمل او در برابر اين تغييرات فزاينده، نشانه ميزان تطبيق‌پذيري اوست.

جامعه امروز نيازمند نيروي کار ماهر است و مهارت‌هاي موردنياز نيروي کار امروزي قدري وسيع و عميق است. به همين شکل وسعت و سرعت فراگيري مهارت نيز ضرورتي است که منابع انساني سازمان‌ها با آن موجه هستند. از طرفي تغيير وسيع در سبک زندگي در انسان امروزي نيازها، ديدگاه‌ها و الگوهاي فکري جديدي را به ايجاد نموده است. تطبيق‌پذيري با روند تغييرات نقطه تمايز نيروي کار امروزي است.

 

روزآمدي و کوتاه شدن عمر فنّاوري‌هاي نوظهور موجب شده است که تعداد زيادي از مشاغل از بين رفته و عمر کسب‌وکارها کوتاه گردد. لذا يکي از بزرگ‌ترين چالش‌هايي که منابع انساني با آن مواجه است، بي‌ثباتي در کسب‌وکار است.

امروزه يک فرد به‌عنوان نيروي کار براي حفظ وضع موجود و در صورت امکان رشد خود لازم است تلاش زيادي در توسعه مهارت‌هاي خود و کسب مهارت‌هاي جديد داشته باشد.

توصيه من به مديران ارشد سازمان‌ها اين است که در مجموعه خود محيطي را فراهم آورند تا بخش قابل‌توجهي از زمان کارکنان به توسعه مهارت‌هاي موجود و کسب مهارت‌هاي جديد اختصاص يابد. اين روند مي‌تواند کمک کند تا سازمان نيز همچون کارکنان رشد قابل قبولي را متناسب با نيازهاي نوين جامعه تجربه کند.

 

  جايگاه آموزش را در توسعه منابع انساني چگونه مي‌بينيد؟

لازمه کسب مهارت، وجود صنعت آموزشي است که قادر باشد متناسب با نياز جامعه و سازمان‌ها، مهارت‌هاي متنوع و به‌روز را در قالب‌هاي مختلف ازجمله وبينار، سمينار، کارگاه آموزشي، کتاب، مالتي مديا و اپليکيشن‌هاي کاربردي ارائه نمايد. لازم است توضيح دهم که بيان اين مطلب هيچ‌گونه تناقضي با آموزش‌هاي رسمي ندارد. ديده مي‌شود که بعضي‌ها با ارائه مثال‌هايي اين ديدگاه را ترويج مي‌دهند که فلان کس که فاقد تحصيلات دانشگاهي است فلان شرکت را بنيان‌گذاري کرده و به رشدي آن‌چناني دست يافته است. بنده با ترويج اين ديدگاه که متأثر از استثنائاتي است که چندان قابل‌تعميم نيستند مخالف هستم. به نظر من ترويج اين ديدگاه که آموزش رسمي و در سطح بالاي آن آموزش دانشگاهي ضرورت ندارد و ناکارآمد است در بلندمدت ضربه مهلکي را به جامعه خواهد زد. به نظرم در کنار تحصيلات رسمي و به‌موازات آن لازم است آموزش به شيوه مهارت‌آموزي گسترش يابد.

 

نيروي کار امروزي نيازمند کسب آموزش در دو زمينه آموزش رسمي و مهارت‌آموزي است تا بتواند متناسب با رشد سريع فنّاوري و تغيير سبک زندگي، تاب‌آوري لازم را در مواجه با آن کسب کند.

 

   گفتمان مديريت چه بايد باشد؟

به نظرم يکي از نيازهاي مهم امروز کشور که مغفول مانده و به‌عنوان نيازي پنهان مي‌توان از آن ياد کرد «توسعه فردي» است و به‌تبع آن گفتمان مديريت عصر حاضر را کسب مهارت‌هايي ميدانم که منجر به توسعه فردي شود.

توسعه فردي مي‌تواند تک‌تک کارکنان يک سازمان را به سطحي از توانمند برساند که آن سازمان به‌عنوان يک سيستم قادر باشد متناسب با تغييرات سريع امروز عملکرد ممتازي را از خود بروز دهد. سازمان‌هاي داراي کارکنان ماهر به‌خوبي نيازهاي بازار را مي‌شناسند و قادرند متناسب با تغييرات فضاي کسب‌وکار، تغيير نمايند.

 

به‌رغم وجود مديران با دانش و تجربه بالا در کشور، سازمان‌ها در خصوص رشد در ابعاد مختلف با مشکلات عديده‌اي مواجه هستند. رشد متوازن سازمان وقتي اتفاق مي‌افتد که اصلي‌ترين و مهم‌ترين جزء سازمان يعني سرمايه‌هاي انساني در ابعاد مختلف رشد کنند و اگر گفتمان مديريت امروز رشد و توسعه فردي نيروي انساني در تمامي ابعادي که انسان‌ها با آن مواجه‌اند باشد و يکي از بهترين شيوه‌ها در دستيابي به اين مهم توسعه مهارت‌هاي مرتبط با توسعه فردي است.

بدون دیدگاه

دیدگاه خود را بنویسید