a

Facebook

Twitter

کپی رایت 2018 تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت.
نزد فصلنامه مکتب گفتگو محفوظ است.

021-88200417

تماس با ما

اینستاگرام

تلگرام

جستجو
فهرست
 

تاثیر اجرای نظام مدیریت محله ای بر تحقق حکمرانی خوب شهری (دکتر قاسم نجاری)

فصلنامه مکتب گفتگو > شماره یک  > تاثیر اجرای نظام مدیریت محله ای بر تحقق حکمرانی خوب شهری (دکتر قاسم نجاری)

تاثیر اجرای نظام مدیریت محله ای بر تحقق حکمرانی خوب شهری (دکتر قاسم نجاری)

تاثیر اجرای نظام مدیریت محله ای بر تحقق حکمرانی خوب شهری:

دکتر قاسم نجاری

دکتری جامعه شناسی سیاسی

موضوع این پژوهش بررسی تاثیر اجرای نظام مدیریت محله ای بر تحقق حکمرانی خوب شهری، می باشد. سوال اصلی این است که مولفه ها و شاخص های هشت گانه ی حکمرانی خوب شهری که مبتنی بر نیازهای انسانی شکل گرفته اند، چگونه می توانند از طریق نظام مدیریت محله ایی به تحقق برسند.به عبارت دیگر شاخص های پاسخگویی، اجماع محوری، مشارکت، قانون محوری، کارایی و اثربخشی، عدالت و برابری، مسئولیت پذیری و شفافیت از جمله مهمترین خواسته های انسانها در جوامع محله ای هستند که در قالب حکمرانی خوب شهری طرح شدند.شکل گیری این شاخص ها منبعث از نیازهای انسانی بوده چراکه انسان شهر را می سازد و همین انسان محور شهر و محله می شود.

 

این پژوهش پیش درآمدی است بر تولید دو مفهوم جدید یکی”مفهوم انسانشهر” که در شکل متعالی در چهارچوب مفهوم”یزدانشهر”ظاهر می گردد. پس برای ساختن شهری با فرم مناسب و کارآیی بهتر ، نیازمند به مدیریتی کارآمد و حکمران شهری مناسب می باشد.در این صورت است که شهر به سوی توسعه یافتگی قدم برمی دارد. مدیریت انسان بر امور خویش و محله خویش،اولین قدم های این توسعه یافتگی می باشد.یافته های این مقاله حاکی از آن است که شهرداران و مدیران اجتماعی فرهنگی نواحی به عنوان بازیگران رسمی و مدیران محلات و دبیران شورایاری محلات به عنوان بازیگران غیررسمی نقش اساسی در موفقیت طرح مدیریت محله و تحقق شاخص های حکمرانی خوب شهری دارند.بازیگران رسمی مذکور در صورتی موفق خواهند بود که به بهترین شکل ممکن از سوی سلسله مراتب سازمان متبوع خود پشتیبانی شده و بازیگران غیر رسمی نیز  از هیات امنای محله از سوی ارتقای سطح مسوولیت پذیری شهروندان به موفقیت پایدار دست یابند.

همانطور که می دانیم شهر مرکز فرصت و محیطی برای ارائه توانائیهای بالقوه انسانی است. تمرکز روز افزون افراد در نواحی شهری و رشد سریع شهرنشینی ناشی از مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، مشکلاتی را در ارائه خدمات متناسب با میزان افزایش جمعیت شهری به وجود می آورد که خود به عنوان یکی از موانع اصلی اجرای وظایف و ارائه خدمات شهری کافی به شهروندان می مگردد. این امر توام با عدم رغبت مردم برای مشارکت در فعالیت های عمران شهری، که تا حد زیادی ریشه در شیوه نظام اداری متمرکز دارد خواهد شد، این موانع از عواملی هستند که توانایی مسئولان را در تامین نیازهای ساکنان شهری با مشکل مواجه می سازد. بنابراین، کارکرد مدیریت شهری کارآمد به عنوان یک نهاد مدیریتی فراگیر و درگیر با موضوع ها و پدیده های بسیار گسترده و متنوع شهر و شهرنشینی ضروری است تا نهایتاً دستیابی به توسعه انسانی پایدار در شهر میسر گردد.«از طرف دیگر شدت یافتن روزافزون مقیاس و گستردگی و نیز پیچیدگی مسائل شهرها و همچنین آشکار شدن بی کفایتی سیستم های سنتی بورکراتیک و تصمیم گیری بالا به پایین، سبب شده است گرایشی به سوی سیستم هایی به وجود آید که در آن تصمیمات بزرگ و کوچک با اشتراک بین صاحبان منافع شهری اتخاذ می شوند».

 

مفهوم یزدانشهر و انسانشهر

موازین،معیارها،ضوابط،شاخص های موجود در شهر شاخص های یزدانی هستند.که احتمالا این شاخص ها ،همه ی افراد شهر را در بر نمی گیرد. امروزه در کشورهای توسعه یافته مولفه های شهروندی از ویژگی های خاصی نسبت به کشورهای در حال توسعه برخوردار هستند. به این معنا انسان چون انسان هست پس شهروند نیز می باشد. از این رو مولفه های حکمرانی خوب شهری انسان محورانه است و مدیریت شهری مبتنی بر این شاخص های انسان بنیاد می تواند حکمروایی شایسته ایی را در تمام عرصه های شهری داشته باشد.به عبارت دیگر اگر “انسانشهر” می خواهد شکل بگیرد باید شاخص های حکمرانی خوب شهری شکل بگیرد. انسانشهر یک تیپ آرمانی است برای شکل گیری شاخص ها و مدل ها و در شکل متعالی خود می تواند به یزدانشهر ختم شود، در انسانشهر دنبال مدیریت ممکن هستیم و در یزدانشهر دنبال بالاترین حد ممکن درجه ی تعالی انسانی و بنابراین یکی از راه های رسیدن به آرمان یزدانشهر،مدیریت انسانشهر محورانه است.

 

حکمرانی شهری

حکمرانی شهری، طبق تعریف زیست بوم سازمان ملل، عبارت است از مجموع روش های برنامه ریزی و مدیریت عمومی شهر از سوبی افراد، نهادهای عمومی و نهادهای خصوصی و نیز فرآیند مستمری است که از آن طریق منافع متضاد یا متعارض با یکدیگر همراه شده و زمینه همکاری و کنش متقابل فراهم می آید. طبق این تعریف حکمرانی شهری هم نهادهای رسمی و هم

اقدامات غیر رسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان را در بر می گیرد.«حکمرانی شهری بر خلاف مدیریت شهری، فرایندی مدیریتی است که به اتخاذ و حفظ زیربناها و خدمات شهری می پردازد. حکمرانی شهری فرایندی کاملاً سیاسی درنظر گرفته می شود».«و از آنجا که حکمرانی یا حاکمیت شهری وظیفه به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاست های عمومی درجهت منافع عامه را دارد «به عنوان فرایند مشارکتی توسعه، تعریف می شود و به موجب آن همه ذی نفعان شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تمهیداتی را برای حل مشکلات شهری فراهم می آورند که نتیجه آن رفع ناپایداری توسعه شهری، رفع ناپایداری ها از بدنه نهادهای مدیریتی، برنامه ریزی شهری، کارآمد سازی و مسئولیت پذیری بیشتر در اداره امور شهری و تفویض قدرت، وظایف و صلاحیت ها به حکومت ها و سایر ذی نفعان محلی خواهد بود».

 

اهداف حکمرانی شهری

هدف از حکمرانی شهری تقویت فرایند توسعه شهری است به گونه ای که درجامعه، زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارآمد شهروندان، به تناسب ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آنان فراهم شود. به طور کلی  می توان اهداف کلان ذیل را برای حکمرانی شهری بیان کرد:

– بازسازی جامعه مدنی برای تقویت و اعتلای بیشتر سازمان ها، نهادها و جوامع محلی.

-کاهش فقر و جدای گزینی های اجتماعی، قومی و فرهنگی در شهرها،

-افزایش مشارکت و مداخله افراد و صاحبان منافع در فرایندهای سیاسی درون شهرها،

-حکمروایی شهری به طور خاص تر نیر اهداف عملیاتی زیر را دنبال می کند:

-کاهش فساد، بهبود کیفیت و افزایش امکان زندگی برای همه شهروندان، حفظ دموکراسی، ایجاد فرصت و امکان برای مردم به منظور نشان دادن خواسته ها و آمالشان در زندگی، اعتلای امنیت، برابری و پایداری.

 

بر خلاف نظریه تعدیل ساختاری که کارآمدی و توانمندی دولت را تابعی از حجم و اندازه دولت می داند، درنظریه حکمرانی، کارآمدی و توانمندی دولت، به نوع رابطه مردم با حکومت بستگی دارد و حکمرانی این رابطه را تعیین می کند. بانک جهانی اولویت های خود را درمورد حکمرانی خوب اینچنین تعریف کرده است:

-توسعه نهادهای حکمرانی: مجموع دستگاه های قضایی، حقوقی، انتخابی و اجرایی.

-تقویت مدیریت بخش عمومی و خصوصی: ارتقای قابلیتهای بخش عمومی و خصوصی، اصلاح ساختارها و فرآیندها.

-تشویق عدم تمرکز و حاکمیت محلی: حمایت از حکومت های محلی و توجه به بازیگران رسمی و غیر رسمی و نیز بازیگران محلی، منطقه ای و ملی.

-تقویت سازمان های مدنی و غیر دولتی(NGO): توجه به نقش نهادهای مدنی و بازیگری آن ها در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات.

-تقویت روش ها ی حکمرانی در شرایط خاص: از قبیل بحران ها و وقایع غیر منتظره.

بدون دیدگاه

دیدگاه خود را بنویسید